۱۳۹۷ خرداد ۱۵, سه‌شنبه

مردی به ارتفاع عشق، خانه‌یی به وسعت تاریخ

مردی به ارتفاع عشق، خانه‌یی به وسعت تاریخ
 خانه‌ای گلی و کوچک
خانه‌یی گلین با دیوارهایی به ارتفاع قامت یک انسان؛ آنگاه که دست فرامی‌برد و بر انگشتان پا نیم ‌می‌خیزد، با ابعادی کوچکتر از برد گفتگوی معمول دو تن. حیاطی ساده‌‌، با یک چرخ چاه و دو دلو‌، نیز‌، چند درخت زیتون و آسمان فیروزه‌یی نزدیک آن در روز‌، و ستاره‌ریزانش در شب‌. اینجا خانه علی است؛

فرمانروایی که یک یال امپراطوری‌اش از غرب تا مصر و یال دیگرش از شرق تا ارتفاعات شرقی ایران پیش رفته بود. شگفت امپراطوری که امپراطوری خود را از عطسه بز کم ‌مقدارتر می‌دانست. برای او حکومت جز این معنی نداشت که با آن حقی را بستاند یا ستمدیده‌یی را یاری برساند. آری اینجا خانة‌ علی است؛ خانه‌یی بی‌آلایش که هنوز گرمای انگشتان و عرق جبین او را در خشت‌هایش می‌توان احساس کرد. خانه‌یی که تلألو مرمری کاخ قیصر در روم، ابهت خیره‌کننده کسری در تیسفون، کاخ رازآمیز خاقان در چین و قصر پرجبروت فرعون در دلتای نیل، در برابر ارتفاع شکوه آن هیچ است.
آینده‌ها گوش کنید. ثانیه‌ها به هوش!‌ این بار باز علی است که جانش را در کمان کلمات می‌نهد تا آنها را به حافظه تاریخ بسپارد. کسی در پنجرهٔ نگاه او، دستها سایبان شوق کرده است تا در ابرهای آبی دور بشارتی از آینده را نظاره برد:

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر